به سپیدی یاس ، به سرخی خون | |||
دی ماه ???? وقتی سخنرانی رهبر انقلاب تمام شد ودرحال عبور از سالن کنفرانس بود سید حسن خودش را به رهبر رساند ودستش را بوسید وقتی علت کارش را پرسیدند گفت باید نشان می دادم که سرباز رهبر انقلابم، هم چنین او در مصاحبه ی اخیرش که از شبکه یک پخش شد وتوسط صداوسیمای ((نه رسانه ی ملی اسلامی)) سانسور شده بود گفته بود که:حاضریم قطعه قطعه شویم تا ایران عزیز باشد اگر ایران عزیز باشد همه ما هستیم، من یک سرباز کوچک امام خامنهای هستم
اکنون در لبنان سخنرانی های انقلابی وآتشین نصرالله به جای موسیقی از ضبط های تاکسی های بیروت پخش می شود .
بسیاری از جوانان جمله هایی ازسخنانش را روی حافظه موبایل های خود ضبط کرده اند تا در زمان زنگ خوردن موبایل هایشان به جای موسیقی نوکیا، از صدای گرم وانرژی بخش سید لذت ببرند
نفوذ شخصیت او حتی به مرزهای دنیای مجازی هم رسیده تا آن جا که امروز کنار بسیاری از مسنجرها ویا بلاگها تصویر او نقش بسته است هادی که شهید شد آن قدر عادی برخورد کرد که لج اسرائیلی ها در آمد
خودش می گوید:" درکودکی شال مشکی و بلند مادر بزرگم را دور سرم می پیچاندم وبه حاضران می گفتم من روحانی هستم ،پشت سرم نماز بخوانید ."
شخصیت نصر الله در محله کرنتینا شکل گرفت ، نوجوانی اش را در کنار پدرش در مغازه به کار میوه فروشی گذراند .گفته می شود عکسی از امام موسی صدر که در مغازه پدرش آویزان بود، برشکل گیری شخصیت سیدحسن تأثیر فراوان داشت.
سید برخلاف دوستانش که همیشه راهی زمین های فوتبال و سواحل توریستی بیروت بودند، به مناطق مجاور کرنتینا همانند،"النبعه"،" سن الفیل "و "برج حمود" می رفت تا از فضای معنوی مساجد آنها استفاده کند و مطالعه بیشتری انجام دهد .
سیدحسن از کودکی علاقه فراوانی به مطالعه داشت و در زمینه دین مطالعات زیادی انجام داده است.
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه های کوی "النجاح" و "سن الفیل"پشت سر گذاشت،همزمان با جنگ های داخلی لبنان به اتفاق خانواده به بازوریه زادگاه خود بازگشت و در شهر صور دوران دبیرستان را تمام کرد.
نزدیکی به آیت الله صدر
جنبش های چپ مارکسیستی و کمونیستی در آن دوران در البازوریه فوق العاده فعال بودند به طوری که می توان گفت فضای سیاسی بسیاری از مناطق لبنان متعلق به جریان چپ بود.
اما سیدحسن به جنبش اسلامی امل پیوست. جنبش امل را امام موسی صدر در لبنان پایه ریزی کرده بود. دیری نگذشت که سیدحسن به عنوان نماینده امل در البازوریه فعالیت سیاسی اش را گسترش داد.
او در مسجد "صدر" شهر صور با یک روحانی مدرس علوم دینی به نام سید "محمد الغروی "آشنا شد و با کمک او برای ادامه تحصیلات حوزوی خود به نجف رفت. زمانی که به نجف رسید به قول امروزی ها جیبش ته کشیده بود .
نصرالله سراغ "آیت الله سیدمحمد باقر صدر" را گرفت اما او را به شخصی به نام "سیدعباس موسوی" معرفی کردند.
نصرالله در اولین دیدارش با موسوی در ابتدای گفتوگو سعی داشت از لهجه لبنانی دوری کند و با عربی فصیح صحبتش را آغاز کرد.
.
بازگشت به لبنان
نصر الله به دلیل فشارهای موجود در عراقبه لبنان بازگشت و در حوزه علمیه "بعلبک" مشغول به تحصیل و تدریس شد. در کنار تحصیلات حوزوی، سید از آموزش های نظامی غافل نماند و دوره های مختلف چریکی را پشت سر گذاشت .
سیدحسن به دلیل توانایی هایش در مدیریت وفرماندهی به عنوان نماینده جنبش امل در دره بقاع منصوب شد. در سال 1982 با آغاز اشغال لبنان ،جنبش امل به دو جریان تقسیم شد،جریان اول به رهبری "نبیه بری" خواهان قرار گرفتن نیروهای جنبش در کنار جبهه نجات ملی بود و جریان دوم که سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله آن را رهبری می کردند،خواستار حفظ نیروهای اصولگرای شیعی و سازماندهی آنها برای رویارویی با اشغالگران اسرائیلی بود .
مهمترین دلیل نیروهای اصولگرای شیعی در ملحق نشدن به نیروهای جبهه نجات ملی وجود شخصیتی چون "بشیر جمیل" بود چرا که بشیر جمیل در کنار روابطش با اسرائیل به دنبال ریاست جمهوری لبنان بود. از اینجا بود که هسته های اولیه حزب الله شکل گرفت و با ملحق شدن نیروهای اصولگرا به تشکیلات جدید، این سازمان در ساختار سیاسی نظامی لبنان عرض اندام کرد.
از 22 سالگی در حزب الله
در ابتدای تشکیل حزب الله، سیدحسن نصرالله 22 ساله بود و به عنوان یک نیروی تبلیغاتی برای جذب جوانان شیعی برای پیوستن به حزب کار می کرد.
پس از مدتی سیدحسن نصرالله به سمت معاون دفتر حزب در بیروت در کنار "ابراهیم امین السید" ایفای مسئولیت کرد و به تدریج پله های ترقی در ساختار حزب را طی کرد تا اینکه معاونت اجرایی حزب که به منظور تنفیذ مصوبات شورای مرکزی حزب الله ایجاد شده بود تأسیس گردید.
نصرالله در این زمان به سمت معاون اجرایی حزب آغاز به کار کرد.پس از آن برای ادامه تحصیلات حوزوی خود راهی قم شد.پس از مدتی به دلیل اختلافات تنش زای جنبش امل و حزب الله سید دوباره به لبنان بازگشت .در سال 1992 سیدعباس موسوی دبیرکل حزب الله واستاد سید حسن به دست رژیم اسراییل ترور شد.
عزیمت به قم
به رغم تعهدی که سید حسن نصر الله به حزب داشت و بیش تر وقت خود را صرف پویایی و گسترش آن میکرد، اما علاقه داشت که تحصیلات علوم دینی را ادامه دهد.، زیرا از دوران نوجوانی به فراگیری علوم دینی عشق میورزید. با آن که او پس از حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1982 تحصیلات خود را متوقف کرده بود تا همه تلاش خود را وقف حزب الله و مقاومت کند، اما در سال 1989 احساس کرد که میتواند تحصیلات علوم دینی خود را از سر گیرد بنابراین با موافقت شورای مرکزی حزب عازم حوزه علمیه قم شد تا تحصیلات را که در حوزه علمیه نجف و حوزه امام علی (ع) بعلبک آغاز کرده بود ادامه دهد.
واما چند عکس وتوضیحاتی مختصر
سید حسن نصرالله درمراسم زوجهای مقاومت هدیه میدهد
دوعکس مشابه فرزندان مکتب خمینی درحال شرح عملیات خوددرمقابل فرماندهان خود
نوه سید حسن نصرالله وفرزند سید جواد
سید جواد با فرزند پسرش (نوه سید حسن نصراله)
سید جواد دردوران کودکی
کتاب سید جواد (کتاب شعردرحصوص مقاومت)
چند عکس سیاسی سلام واحوالپرسی گرم وسرد
سلطان محمود
خوب که به جایی نرسیدی والا جواب سلام هم نمی دادی