http://ehsanmkm.ParsiBlog.comبه سپيدي ياس ، به سرخي خونParsiBlog.com ATOM GeneratorThu, 28 Mar 2024 21:19:56 GMTسيد خدا515tag:ehsanmkm.ParsiBlog.com/Posts/105/%d8%a7%d9%85%d9%8a%d8%b1%da%a9%d8%a8%d9%8a%d8%b1+%d8%af%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%86+%d8%ae%d9%88%d9%8a%d8%b4+%d8%a8%d8%a7%d8%b4!/Mon, 29 May 2023 09:16:00 GMTاميرکبير دوران خويش باش!<div dir='rtl'><p><span class="p" dir="rtl">اين متن زيبا رو جايي ديدم:</span></p><br><p> </p><br><p><span class="p" dir="rtl">هميشه فکر کرده‌ام که اميرکبير در چه زمان و دوره‌اي اميرِ کبير شد!</span><br /><span class="p" dir="rtl">در دوراني به غايت سخت...</span><span class="p" dir="rtl">در دوراني که دخالت کشورهاي خارجي و بي‌کفايتي مسئولين زيادي در داخل ايران موج مي‌زد.</span><span class="p" dir="rtl">بي‌نظمي و بي‌برنامگي و ضعف امنيت داخلي و نبود برنامه‌هاي علمي فرهنگي و...</span><br /><span class="p" dir="rtl">در دوراني که تک و تنها بود... نشانش هم همان شد که اجماع کردند براي حذفش از سياستمداري و اداره کشور و حتي به اين هم اکتفا نکردند و در سرزمين خودش ترورش کردند...</span><br /><span class="p" dir="rtl">اما جالب است که نگفت اين مملکت ديگر درست بشو نيست. يا من يک نفري چه کاري از دستم مگه بر مي‌آيد؟! يا اينها لياقت وجود مرا ندارند و من بروم خارج جايي که قدر من را بدانند...</span><br /><span class="p" dir="rtl">بجاي فرو رفتن در نقش قرباني، تلاش‌ها کرد براي ارتقا شخصيت و تخصص خودش. بدون وجود امکانات مالي و اعتباري خانوادگي و اجتماعي.</span><br /><span class="p" dir="rtl">امير کبير براي همه? غرزن‌هاي ناله کنِ بي‌هدف و انگيزه با بهانه هميشگي شرايط بيروني، مي‌تواند الگو و اسوه? بزرگي بشود.</span><br /><span class="p" dir="rtl">امير کبير اين مرد بزرگ تاريخ ايران، که براي همه قابل قدرداني و احترام است، راه هر بهانه‌اي را براي نداشتن هدف و برنامه، تلاش جدي نکردن و اثرگذاري نداشتن بر همه بسته است.</span><br /><span class="p" dir="rtl">امروز که شرايط از هر نظر هزار برابر بهتر از گذشته تاريخ ايران است. کارها مي‌شود کرد...</span><br /><span class="p" dir="rtl">زمان نسبي است. همه 24 ساعت زمان داريم اما يکي مي‌شود اميرکبير که در سه سال چه کارهاي بنياديني مي‌کند.</span><br /><span class="p" dir="rtl">جالب است که دغدغه رشد جوانان ايراني را داشته و استدلال و ايده جالبي داشته. مي گفته بجاي اينکه 20 نفر از جوانانمان را هزينه کنيم و بفرستيم خارج، 20 متخصص خارجي بياوريم و استخدام کنيم که 200 جوان ما را در داخل کشور آموزش دهد!</span><br /><span class="p" dir="rtl">چقدر انسان با برخي انسان‌هاي ديگر در خصوص طرز فکر مي‌تواند متفاوت باشد!</span><br /><span class="p" dir="rtl">يعني هم جوانان را در کشور حفظ کند. هم وقتي تو استادي را استخدام مي‌کني عزت با دانشجوي تو در وطن خودش است. اما وقتي دانشجوي تو به خارج مي‌رود عزت و اعتبار براي آن کشور و آن استادان است... اعتماد به نفس کدام جوانان بيشتر مي‌شود؟</span><br /><span class="p" dir="rtl">تک تک ما هم مي‌توانيم براي ثبتِ ناممان در تاريخ ايران و جهان، کاري کنيم و البته که نيت، ثبتِ نام نيست. يعني فرصت داريم کارهاي بزرگ و ارزشمندي براي آب و خاک خود کنيم که ارزش بخاطر سپاري ما را داشته باشد.</span><br /><span class="p" dir="rtl">براي عزت و تعالي و سربلندي کشوري که نان و نمکش را خورديم تا رشد و نمو کنيم، خط و نشان نکشيم، دائما معترض نباشيم، با اداي روشنفکري، نقدها و بررسي‌ها نکنيم اما عملا هيچ خروجي و دستاورد ارزشمندي براي ميهن خود نداشته باشيم. طلبکار نباشيم. وظيفه شناسي کنيم. بگوييم من هم جنسي از جنس اميرکبيرِ زمان خود خواهم شد...</span><br /><span class="p" dir="rtl">خواهش مي‌کنم زمان بگذاريد و کل صفحات پيوند زير را بخوانيد. فهرست کردن کارهاي بزرگي که اين مرد با عظمت در ايران کرده، قابليت حتي فهرست سازي در اين فضا را ندارد.</span><br /><span class="p" dir="rtl">اميرکبير - ويکي‌پديا، دانشنامه? آزاد</span><span class="p" dir="rtl"><a class="link" href="https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1" target="_blank">https://fa.m.wikipedia.org/wiki/اميرکبير</a></span></p></div>سيد خداtag:ehsanmkm.ParsiBlog.com/Posts/104/%d9%8a%d9%87+%d8%ad%d8%af%d9%8a%d8%ab+%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%84%d8%a7+%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af%d9%8a!/Wed, 17 May 2023 13:13:00 GMTيه حديث کاملا کاربردي!<div dir='rtl'><p style="direction: ltr;">امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند : ° آنگاه که مومن ثواب خواندن آيه الکرسي را به مردگان هديه ميکند ، خداوند ثواب آن را به همه آنان مي رساند و به خود او نيز درجه شصت پيامبر ميدهد و از هر حرفي ملکي مي آفريند که تا قيامت براي او تسبيح کند . بحار الانوار ، ج102 ، ص300 </p><br><div><br /></div></div>سيد خداtag:ehsanmkm.ParsiBlog.com/Posts/103/*+%d8%ad%da%a9%d8%a7%d9%8a%d8%aa+%d9%8a%da%a9+%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d9%8a%d9%90+%d8%ac%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%86%d9%87!/Tue, 25 Apr 2023 09:58:00 GMT* حکايت يک عاشقيِ جانانه!<div dir='rtl'><div>«حسن جوري» معروف به «شيخ حسن جوري» يکي از رهبرانِ روحاني قيام سربداران مي‌گويد: «درسالي که گذارم به جندي‌شاپور افتاد، سخني از «محمد مهتاب» شنيدم که تا گور بر من تازيانه مي‌زند. ديدمش که زير آفتاب تموز نشسته، نخ مي‌ريسد و ترانه زمزمه مي‌کند. گفتم: اي مرد خدا، مرا عاشقي بياموز تا خدا را همچون عاشقان عبادت کنم. محمد مهتاب گفت: نخست بگو آيا هرگز خطي خوش، تو را مدهوش کرده است؟ گفتم: نه.</div><br><div><br><p class="rtejustify">گفت: هرگز شکفتن گلي در باغچ? خانه‌ات تو را از غصه‌هاي بي‌شمار فارغ کرده است؟ گفتم: نه. گفت: هرگز صدايي خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟ گفتم: نه. گفت: هرگز زير نم‌نم باران، آواز خوانده‌اي؟ گفتم: نه. گفت: هرگز به آسمان نگريسته‌اي به انتظار برف، تا آن را بر صورت خويش مالي و گرماي درون فرو نشاني؟ گفتم: نه. گفت: هرگز خند? کودکي نازنين، تو را به خلس? شوق برده است، گفتم: نه. گفت: هرگز غزلي يا بيتي يا سخني فصيح، چندان تو را بي‌خود کرده است که اگر نشسته‌اي برخيزي و اگر ايستاده‌اي بنشيني؟ گفتم: نه. گفت: هرگز زلالي آب يا بلندي سرو يا نرمي گلبرگ يا کوشش مورچه‌اي، اشک شوق ازديد? توسرازيرکرده است؟ گفتم: نه. گفت: هرگز شده است که بخندي چون ديگري خندان بود و بگريي چون ديگري گريان بود؟ گفتم: نه. </p><br><p class="rtejustify">گفت: هرگز بر سيبي يا اناري، بيش از زماني که به خوردن آن صرف مي‌کني، چشم دوخته‌اي؟ گفتم: نه. گفت: هرگز دست بر روي خويش کشيده‌اي و بر زيبايي و حسن رويت که نعمت خالق است؛ انديشه کرده اي؟ گفتم: نه. گفت: از من دور شو، که سنگي را مي‌توان عاشقي آموخت، اما تو را نه…! » براي عاشق خدا بودن و درک و فهم زندگي کافيست به درونتان رجوع کنيد و چشم‌هايتان را نسبت به نعمت‌هاي دور برتان باز کنيد. </p><br></div></div>سيد خداtag:ehsanmkm.ParsiBlog.com/Posts/102/%d9%85%d9%8e%d9%86+%d8%ac%d9%8e%d8%a7%d8%a1%d9%8e+%d8%a8%d9%90%d8%a7%d9%84%d8%ad%d9%8e%d8%b3%d9%86%d9%8e%d8%a9%d9%90+%d9%81%d9%8e%d9%84%d9%8e%d9%87%d9%8f+%d8%b9%d9%8e%d8%b4%d8%b1%d9%8f+%d8%a3%d9%8e%d9%85%d9%92%d8%ab%d9%8e%d8%a7%d9%84%d9%90%d9%87%d9%8e%d8%a7.../Sun, 16 Apr 2023 14:59:00 GMTمَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا...<div dir='rtl'><p>محمدعلي حائري در کانال تلگرامي خود با عنوان «شيريني‌هاي پدر» که به ذکر خاطراتي از مرحوم آيت‌الله حائري شيرازي مي‌پردازد، نوشت: مدتي بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزيدند. متأسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه‌گداري من و بچه‌ها سري مي‌زديم. به‌واسطه بيماري‌اي که داشتند رژيم غذايي سختي هم گرفته بودند و مثلاً بين گوشت‌ها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند يک دارو. خب شکمبه‌ها را هم به جهت ارزان‌تر شدن و هم به جهت تمايل شخصي‌شان، پاک نکرده مي‌گرفتند و خودشان پاک مي‌کردند. از نيمه‌هاي شب چندساعتي به حمام زيرزمين مي‌رفتند و آن‌ها رو خوبِ خوب تميز مي‌کردند و بار مي‌گذاشتند و صبح، چنانچه همچو مني مهمانشان بود، با هم مي‌خورديم. در اين ايام، اموراتشان هم نوعاً از سخنراني‌هايي که دعوت مي‌شدند مي‌گذشت. پاکت سخنراني را هم در جيب بالاي قبايشان مي‌گذاشتند. من هم به رسم فضولي، بعضاً پاکت را چک مي‌کردم تا ببينم وسعت دخل‌وخرج به چه ميزان است؟ اين بار در پاکت فقط يک تراول پنجاهي بود و مي‌بايست تا سخنراني بعدي با همين مبلغ مديريت مي‌کرديم... بماند. يک روز صبح گفتند: فردا جلس? کميسيون خبرگان دارم و مي‌خواهم يک حمام اساسي بروم. تو هم مياي؟! اول استقبال نکردم؛ بعد ادامه دادند، در يکي از کوچه‌هاي فرعي گذر خان، يک حمام عمومي قديمي هست. قبلاً يک‌بار تنهايي رفتم؛ خوب دَم مي‌شود، دلاک کار بلدي هم دارد. احساس کردم تنهايي سختشان است که بروند؛ پذيرفتم همراهي‌شان کنم. بقچه‌اي از حوله، لباس و صابون فله‌اي با خود برديم. وقتي وارد شديم، روي در نوشته بود: «هزينه هر نفر، 2 هزار و 500 تومان». پيش‌قدم شدم و حساب کردم. پدر راست مي‌گفت. آنچنان حمام دم داشت که گويي به سوناي بخار رفته‌ايم. دلاک پيرِ کار بلد هم روي هر نفر قريب نيم ساعت تا سه‌ربع ساعت وقت مي‌گذاشت! حمام خيلي خيلي خوبي بود. آدم واقعاً احساس سبکي و نشاط مي‌کرد. در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردي؟ گفتم نه! گفتند: صدايش کن. پيرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جيب کرد و همان پاکت تراول پنجاهي را به او داد! او تراول را گرفت، بوسيد، بر چشم گذاشت و نگاهي به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه مي‌کردم. گفتم زياد نداديد؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و اين هر آنچه بود که در پاکت داشتيد! نگاهي تيز و تند کردند. پنج يا پنجاه؟ پنجاه! نچ ريزي گفتند و برگشتند به سمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهي به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند «ديگه اميدوار شده، نميشه کاريش کرد، بريم» وارد گذرخان شديم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقيقه‌اي نگذشته بود که کسي از حجره‌اي با لهجه غليظ اصفهاني بلند داد زد «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان‌دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت «آقاي حائري شيرازي هستند؟» گفتم بله. گفت «حاج‌آقا يه دقه صبر کنيد»! رفت و از ميز دکان، پاکتي آورد و به پدر داد. پدر با نگاهي تند گفت «من وجوهات نمي‌گيرم!» گفت «وجوهات نيست، نذر است.» گفتند «نذر؟» گفت «ديروز براي باري که داشتم، در گمرک مرز اشکالي پيش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بوديد. مال، خراب شدني بود. نگاهي به بالا کردم که اگر مشکل همين الان حل شود، مبلغي را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از اين جا رد شديد!» پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگير. گرفتم. خداحافظي کرديم و راه افتاديم. در حين حرکت، آرام در گوشم گفتند «بشمارش!» من هم شمردم. 10 تا تراول 50 هزار توماني بود. بعد بدون آنکه چيزي بگويم، درِ گوشم گفتند «10 تا بود؟!» بعد اين آيه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا...» نگاهي به بالا کردند و گفتند «خدا بي‌حساب مي‌دهد. به هرکه اهل حساب‌وکتاب باشد با نشانه مي‌دهد که بفهمي مال اوست نه ديگري. آن را در جيبت بگذار تا به اهلش بدهيم».</p></div>سيد خداtag:ehsanmkm.ParsiBlog.com/Posts/101/%d9%85%d9%8a%d8%b1%d8%b3%d8%af+%d8%a7%d9%8a%d9%86%da%a9+%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1.../Wed, 15 Mar 2023 14:39:00 GMTميرسد اينک بهار...<div dir='rtl'><p>نرم نرمک ميرسد اينک بهار...</p><br><p>خوش بحال روزگار <img title="تبسم" src="NoteEdit/tinymce/jscripts/tiny_mce/plugins/emotions/img/103.gif" border="0" alt="تبسم" / onload="ResetWH(this,470);"></p><br><p><img src="https://irs01.wisgoon.com/irs01/00/b5/67/8c/irs01_s3old_1584616600612394.jpg" alt="" width="721" height="1280" / onload="ResetWH(this,470);"></p><br><p> ديدن بهار جمهوري اسلامي ايران عزيزمون بعد از اين همه آزار خناسان خيليييييييييي دلچسبه<img title="مؤدب" src="NoteEdit/tinymce/jscripts/tiny_mce/plugins/emotions/img/102.gif" border="0" alt="مؤدب" / onload="ResetWH(this,470);"></p><br><p><img src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1397/01/12/1397011211143548813765954.jpg" alt="" width="533" height="824" / onload="ResetWH(this,470);"></p><br><p>پيشاپيش عيد نوروز،بهار طبيعت و بهار معنويت بر همه مبارک<img title="گل تقديم شما" src="NoteEdit/tinymce/jscripts/tiny_mce/plugins/emotions/img/160.gif" border="0" alt="گل تقديم شما" / onload="ResetWH(this,470);"></p></div>سيد خدا