به سپیدی یاس ، به سرخی خون | |||
![]() |
سلام دوستان خوبم...حالتون خوبه؟
سالروز نورانی و منور طلوع آخرین خورشید ما شیعیان حضرت صاحب الزمان (روحی فداه) رو به همه دوستان گلم تبریک میگم...
راستش موندم چی بنویسم تا اینکه چن تا سوال جواب قشنگ ÷یدا کردم که دیدم بهترین مطلب و عیدی برای هر کی عاشق مولاست میتونه باشه...÷س با هم بخونیمشون...:اگه نخونین یا سیو نکنین که بعدا بخونین واقعا از دستتون رفته...جدی گفتم!!!!
سوال:
دلایل وجود امام زمان را بیان کنید
پاسخ:
دلیل عقلی بر وجود حضرت بقیةالله الاعظم ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ به این ترتیب می باشد که بعد از اثبات توحید، نبوت و معاد (که هرکدام غیر از روایات و آیات دلیل مستقل عقلی نیز دارند)نوبت به استدلال بر وجود امام و در نهایت حضرت ولی عصر(علیه السلام) می رسد یعنی در رتبه آن بعد از پذیرش توحید و نبوت و معاد است، و هر کس که پذیرای این اصول باشد را می توان با برهان عقلی ملزم به پذیرش امامت و در نهایت امامت حضرت ولی عصر(علیه السلام) نمود.
اما توضیح دلیل عقلی:
آن گاه که از دلیل عقلی(ونیز نقلی) اصل توحید و معاد ثابت شد و وجود روز قیامت و برپاشدن دادگاه عدل الهی حتمی و مسلّم گردید عقل حکم می کند برای برپایی هر دادگاهی ومحکوم ساختن مجرمین و محاکمه آنها باید دلیل و حجّتی وجود داشته باشد تا به وسیله آن احتجاج نماید تا مجرمین بهانه ای برای اعتراض نداشته باشند؛ و از آنجا این دلیل و حجّت در هر زمان و برای مردم هر دوران لازم است و هیچ گاه نمی توان انسانی را بدون دلیل محکوم کرد، وجود دلیل و حجّتی خدایی در همه زمانها عقلاً لازم است؛ که این دلیل عقلی بر وجود امام و نماینده خدا در هر زمان است بنابراین و با توجه به قطعی بودن شهادت امامان پیشین وجود امام و حجّت خدا در این زمان نیز عقلاً لازم است هز چند غایب باشد. با توجه به این استدلال عقلی روایاتی نیز صرفاً برای تأیید مطلب مذکور از امیرالمومنین علی(علیه السلام) بیان می شود:" لا تخلوا الأرض من قائم بحجة الله امّا ظاهر مشهور و امّا خائف مغمور لئلا تبطل حجج الله و بیناته" هیچ گاه زمین از کسی که حجت و دلیل خداوند را اقامه کند خالی نبوده است، خواه(این حجت خدا)آشکار و معلوم باشد و خواه هراسان و غیر مشهور و این به دلیل این است که براهین و حجت های خداوند(بربندگان) باطل نگردد.(بحارالانوار، ج23، ص48؛ و کمال الدین، ج1، ص294؛ و کشف الیقین، ص74،المبحث الثانی و...)
و دلیل دیگری نیز فلاسفه برای لزوم امام بیان کرده اند که در همه زمانها وجود امام را ثابت کرده و لازم می نماید به این بیان که: وجود ذات اقدس الهی غنی بالذات بودن و فیض محض است در مقابل همه موجودات از جمله انسان که عین فقر و در هر لحظه برای وجود، نیازمند فیض الهی می باشند ولی از آن جا که فقر محض توانایی و ظرفیت دریافت فیض را از خود فیاض مطلق ندارد نیازمند به یک واسطه است که با ظرفیت بالایی که دارد فیض را از فیض مطلق دریافت کرده و همه موجودات را از آن بهره مند سازد.
برای توضیح مطلب بالا تمثیلی بیان می شود که مثلاً نیروگاه برقی را تصور کنید که برق تولید می کند و در مقابل یک لامپ که برای روشنایی نیازمند نیروی برق است ولی آیا این لامپ می تواند از نیروی برق مستقیماً استفاده کند؟
جواب منفی است، چون به محض اتصال به برق مستقیم نیروگاه لامپ نابود می شود پس نیازمند واسطه ای مانند ترانسفورماتورها و ابزار دیگری است که نیروی برق نیروگاه را برای استفاده لامپ متناسب سازد. در کسب فیض از ذات اقدس الهی نیز چنین است و موجودات برای بهره مندی از آن فیض نیازمند واسطه ای می باشند که همان نمایندگان خدا در زمین یعنی انبیاء و امامان هستند که فیض را از فیاض مطلق دریافت کرده و تمامی موجودات را از آن بهره مند سازند و در این زمان نیز این واسطه وجود دارد که اگر چنین نبود تمامی موجودات نابود می شدند.
در اینجا نیز به روایتی از امام باقر علیه السلام این موضوع تأیید می شود:"لو بقیت الأرض یوماً واحداً بلا امام منّا لساخت الأرض بأهلها" اگر زمین یک روز بدون امام باقی بماند، زمین اهلش را می بلعد ودر خود فرو می برد.(دلائل الامامة،ص231)
سوال:
از آنجایی که در روایات آمده تمام ائمه(ع) رجعت دارند .حتی حضرت ولی عصر (عج)نیز بعد ازشهادت
وبعد از اینکه تمام ائمه (ع)در روی زمین حکومت کردند رجعتی دارند که در آن رجعت رحلت دوم ایشان روی میدهد که چهل روز بعد از این قضیه قیامت روی می دهد. علت رجعت حضرت ولی عصر(عج) چیست؟ در
مورد دیگر ائمه می توانیم بگوییم که آنها در رجعت خود حکومتی را که از آنها گرفته شد را پس گرفته وبه حق خود می رسند اما امام زمان (عج) که حق غصب شده ای نداشته اند که در رجعت خود به آن برسند .
آیا این رجعت کاری بیهوده نسیت؟
پاسخ:
عقیده به رجعت از مسلّمات مکتب شیعه است یعنی اصل اینکه پیش از قیامت عده ای از صالحان و در رأس آن ها معصومین علیهم السلام و عده ای از کفار و در رأس آنها دشمنان ائمه علیهم السلام به جهت تکامل مؤمنان و نمایش اقتدار اسلام در جهان و کیفر کفار و ذلت آنها و ... به دنیا باز می گردند.
اما جزئیات دقیق آن که مثلاً هر کدام از معصومین چند بار رجعت می کنند یا چند سال حکومت می کنند و ... جزء اصل عقیده ی رجعت نیست بلکه در زمره ی جزئیات آن است که اگر روایت معتبری بر آن رسیده باشد مورد قبول است.
این مواردی هم که در سؤال آورده اید ظاهراً برداشت از روایات است و باید بدانیم که اگر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باید دوباره رجعت کنند حتماً مصالحی دارد یعنی قطعاً کار لغوی نخوهد بود . شاید در رجعت ایشان اوضاع زمان به گونه ای خواهد شد که در زمان حیات ایشان نبوده است . در زمان رجعت، اقداماتی را خواهند کرد که در زمان اول مجال آنها نبوده است.
این طور نیست که در حکومت مهدوی هیچ ظالم و نقطه ی سیاهی نباشد بلکه غلبه با حکومت عدل و خوبان است شاهد آن هم روایاتی است که حاکی از شهادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است پس نشان می دهد رگه هایی از ظلم هنوز وجود دارد که با رجعت آن حضرت اوضاع زمانی و جهانی تفاوت خواهد کرد.
بالاخره اگر حکم الاهی به رجعت ایشان باشد قطعاً خداوند حکیم کار بیهوده انجام نمی دهد وسعت اطلاعات ما از آن دوران بسیار بسیار محدود است، جهل ما دلیل بر لغو بودن نیست.
با امید به ظهور موفور السرور آن حضرت و درک حضور ایشان ....
سوال:
با چه دلیلی میتوان گفت امام زمان زنده و ظهور خواهد کرد؟
آیا آیه روشنی وجود دارد ؟
شاید امام زمانی نباشد شاید هم فوت کرده باشد؟
چه علایمی وجود دارد که ثابت کرد ظهورش حتمی است ؟
و چرا تا حالا ظهور نکرده آیا چنین چیزی اصلا وجود دارد؟
پاسخ:
روایات بسیار زیادی که از طریق شیعه و سنی مبنی بر تولد آن حضرت وارد شده است و نیز شواهد تاریخی که در دسترس ما قرار دارد وجود ایشان در حال حاضر قابل تردید نیست. (در این زمینه می توانید به کتابهای بحارالانوار ج 51 باب ولادت حضرت مهدی و نیز منتخب الاثر فصل 3 باب اول، الزام الناصب ج 1 مراجعه نمایید)
عده ی زیادی در زمان امام حسن عسکری علیه السلام و در دوران کودکی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آن حضرت را زیارت کرده اند. وقتی شمار کسانی را که در طول غیبت صغرا و کبرا توفیق زیارت آن حضرت را یافته اند نیز به این گروه اضافه کنیم محتاج چند مجلّد کتاب خواهد بود با توجه به شواهد و کراماتی که از آغاز تولد تاکنون از آن حضرت مشاهده شده است جای هیچ گونه تردید در تولد ایشان و در حال حیات بودن ایشان تا زمان ظهور باقی نمی ماند.
همه ی اینها دلایل محکم روایی و تاریخی بود. بعلاوه دلایل محکم عقلی است که طی آن ثابت می شود که حضور معصوم و انسان کامل در هر زمان ضروری است و اگر نباشد اصلاً نظام عالم به هم خواهد ریخت و نابود خواهد شد.
دلیل عقلی بر وجود حضرت بقیةالله الاعظم ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ به این ترتیب می باشد که بعد از اثبات توحید، نبوت و معاد (که هرکدام غیر از روایات و آیات دلیل مستقل عقلی نیز دارند)نوبت به استدلال بر وجود امام و در نهایت حضرت ولی عصر(علیه السلام) می رسد یعنی در رتبه آن بعد از پذیرش توحید و نبوت و معاد است، و هر کس که پذیرای این اصول باشد را می توان با برهان عقلی ملزم به پذیرش امامت و در نهایت امامت حضرت ولی عصر(علیه السلام) نمود.
اما توضیح دلیل عقلی:
آن گاه که از دلیل عقلی(ونیز نقلی) اصل توحید و معاد ثابت شد و وجود روز قیامت و برپاشدن دادگاه عدل الهی حتمی و مسلّم گردید عقل حکم می کند برای برپایی هر دادگاهی ومحکوم ساختن مجرمین و محاکمه آنها باید دلیل و حجّتی وجود داشته باشد تا به وسیله آن احتجاج نماید تا مجرمین بهانه ای برای اعتراض نداشته باشند؛ و از آنجا این دلیل و حجّت در هر زمان و برای مردم هر دوران لازم است و هیچ گاه نمی توان انسانی را بدون دلیل محکوم کرد، وجود دلیل و حجّتی خدایی در همه زمانها عقلاً لازم است؛ که این دلیل عقلی بر وجود امام و نماینده خدا در هر زمان است بنابراین و با توجه به قطعی بودن شهادت امامان پیشین وجود امام و حجّت خدا در این زمان نیز عقلاً لازم است هز چند غایب باشد. با توجه به این استدلال عقلی روایاتی نیز صرفاً برای تأیید مطلب مذکور از امیرالمومنین علی(علیه السلام) بیان می شود:" لا تخلوا الأرض من قائم بحجة الله امّا ظاهر مشهور و امّا خائف مغمور لئلا تبطل حجج الله و بیناته" هیچ گاه زمین از کسی که حجت و دلیل خداوند را اقامه کند خالی نبوده است، خواه(این حجت خدا)آشکار و معلوم باشد و خواه هراسان و غیر مشهور و این به دلیل این است که براهین و حجت های خداوند(بربندگان) باطل نگردد.(بحارالانوار، ج23، ص48؛ و کمال الدین، ج1، ص294؛ و کشف الیقین، ص74،المبحث الثانی و...)
و دلیل دیگری نیز فلاسفه برای لزوم امام بیان کرده اند که در همه زمانها وجود امام را ثابت کرده و لازم می نماید به این بیان که: وجود ذات اقدس الهی غنی بالذات بودن و فیض محض است در مقابل همه موجودات از جمله انسان که عین فقر و در هر لحظه برای وجود، نیازمند فیض الهی می باشند ولی از آن جا که فقر محض توانایی و ظرفیت دریافت فیض را از خود فیاض مطلق ندارد نیازمند به یک واسطه است که با ظرفیت بالایی که دارد فیض را از فیض مطلق دریافت کرده و همه موجودات را از آن بهره مند سازد.
برای توضیح مطلب بالا تمثیلی بیان می شود که مثلاً نیروگاه برقی را تصور کنید که برق تولید می کند و در مقابل یک لامپ که برای روشنایی نیازمند نیروی برق است ولی آیا این لامپ می تواند از نیروی برق مستقیماً استفاده کند؟
جواب منفی است، چون به محض اتصال به برق مستقیم نیروگاه لامپ نابود می شود پس نیازمند واسطه ای مانند ترانسفورماتورها و ابزار دیگری است که نیروی برق نیروگاه را برای استفاده لامپ متناسب سازد. در کسب فیض از ذات اقدس الهی نیز چنین است و موجودات برای بهره مندی از آن فیض نیازمند واسطه ای می باشند که همان نمایندگان خدا در زمین یعنی انبیاء و امامان هستند که فیض را از فیاض مطلق دریافت کرده و تمامی موجودات را از آن بهره مند سازند و در این زمان نیز این واسطه وجود دارد که اگر چنین نبود تمامی موجودات نابود می شدند.
در اینجا نیز به روایتی از امام باقر علیه السلام این موضوع تأیید می شود:"لو بقیت الأرض یوماً واحداً بلا امام منّا لساخت الأرض بأهلها" اگر زمین یک روز بدون امام باقی بماند، زمین اهلش را می بلعد ودر خود فرو می برد.(دلائل الامامة،ص231)
در پایان با بیان این مطلب که استدلالهای فوق نیازمند مباحثی در حاشیه خواهد بود تا اشکالات احتمالی زدوده شود؛ ولی با کمی تعمّق اصل بحث آشکار خواهد شد.
اما اینکه چرا ایشان تاکنون ظهور نکرده اند دلایل متعددی دارد که هر گاه نشانه های ظهور واقع شود ظهور ایشان نیز حتمی و قطعی خواهد بود.
سوال:
وقتی امام زمان(ع)حکومت عدل را ایجاد کردند ایا باز هم یهود و نصارا و زرتشتیان هم خواهند بود؟
پاسخ:
خداوند سبحان در آیه 55 سوره مبارکه ال عمران چنین می فرماید: [... ای عیسی من پیروان تو را تا روز قیامت فوقِ کافران و غالب بر آنها قرار میدهم ...]
از این آیه فهمیده می شود کافران تا روز قیامت وجود دارند.
آری کافران و یهودیان و مسیحیان و ... در آنزمان هم خواهند بود ولی در اقلیت بسر خواهند برد. آیین و قانون و دین رسمیِ همه جهان اسلام خواهد شد اما در گوشه و کنار اقلیتهای مذهبی هم خواهند بود ولی اهل عناد و طغیان نخواهند بود و توان براندازی حکومت اسلام را نخواهند داشت. در روایاتی هم داریم که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از اینان جزیه (و مالیات اسلامی) می گیرند و اینان بعنوان اهل ذمه در پناه حکومت حضرت زندگی خواهند کرد.
آری سیره حضرت همچون روش اجداد طاهرین خود است که با منطق و استدلال مردم را هدایت می کنند و فقط در برابر گردنکشان و زور گویان به مبارزه نظامی دست می برند.
تفسیر نمونه ج 2 – ص 571
در محضر علامه طباطبائی – محمد حسین رخشاد – ص 117 – سئوال 275
سوال:
علائم ظهور حضرت مهدیچیست؟
پاسخ:
با عرض سلام خدمت شما دوست محترم
علایمی که برای آن ذکر کرده دو قسمت تقسیم می شوند: یکی علایمی که مطلقاً دلالت بر ظهور دارد و دیگر علایمی که نشانه نزدیک شدن آن است،
وقایعی که به طور مطلق نشانه ظهور می باشند، بسیار است که به احادیث "أشراط الساعه" معروف و بیشتر بیانگر اوضاع و احوال جامعه و مردم می باشند.
اکثر این گونه از پیش بینی ها که در روایات بیان شده اند و قبل از ظهور حادث می شوند، اتفاق افتاده است؛ وقایعی از قبیل زیادی ظلم و فساد، ربا، عدم احترام به بزرگترها، خوار شدن مومنان، محترم شدن اهل فسق، شبیه شدن زنان به مردان و مردان به زنان در لباس و....
اما دسته دوم علایم مانند: خروج سفیانی و دجال و قیام سید حسنی و... که دلالت بر بسیار نزدیک شدن ظهور تا حد یک سال دارد، هنوز رخ نداده است.
تا به حال تقرِیبا تمامی نشانه های غیر حتمی، ظهور یافته است و تنها نشانه های حتمی جامه وقوع نپوشیده است و تعیین زمان آنها فقط در علم غیب الهی رقم خورده است-با یک بیان - می توان گفت مقصود از علائم حتمی ظهور علامت هایی است که هرگاه آنها واقع شوند، قطعاً حضرت، ظاهر خواهند شد، که این علامتها چند نشانه محدود بیش نیست:
- خروج سفیانی
- ندای آسمانی بطوری که همه مردم دنیا آنرا می شنوند
- کشته شدن نفس زکیه (فرد هاشمی که در مسجدالحرام کشته خواهد شد)
- خروج یمانی(شخصی از یمن که زمینه ساز قیام آن حضرت است و هدایت بخش ترین قیام هاست)
- پر شدن زمین از ظلم و جور
- خسوف و کسوف غیر عادی(چرا که بر خلاف سیر طبیعی خسوف و کسوف، ماه در اوایل ماه قمری و خورشید در اواسط ماه قمری خواهد گرفت)
- طلوع خورشید از مغرب
- خروج سید حسنی خراسانی
در روایات نیز سفارش شده است که در هر لحظه منتظر ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام باشید چرا که خداوند امر فرج را به یک شب اصلاح می کند، به طوری که ناگهان شبی را به صبح می رساند در حالی که حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ظهور کرده اند.
اما مطلبی که در روایات بسیار به آن تأکید شده است موضوع دعا برای تعجیل در فرج است که قطعاً در فراهم ساختن زمینه ظهور آن حضرت موثر بوده و برای امور زندگی انسان نیز بسیار مفید است چرا که بدین وسیله توجه حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه را به خود جلب کرده و شامل دعای آن حضرت نیز خواهد بود.
برای آگاهی بیشتر به کتابهایی که علایم ظهور را ذکر نموده اند مراجعه نمایید مانند:
عصر ظهور، آقای علی کورانی و روزگار رهایی (ترجمه کتاب آقای کامل سلیمان) و ...
سوال:
نقش یاران اصلی امام در زمان ظهور چیست؟
ایا زنان نیز همان وظایف را دارند؟
ماموریت این افراد (313) تا چه مدت ادامه دارد؟ ایا مرگشان به صورت طبیعیست یا در رکاب ان حضرت شهید می شوند؟
پاسخ:
با سلام
در حقیقت یاران اصلی امام علیه السّلام، فرماندهان سپاه و هسته مرکزی حکومت جهانی حضرت را تشکیل می دهند. آنها کسانی هستند که ضمن دفاع قهرمانانه و دفع دشمن از وجود او، لیاقت رهبری را دارند. شاید بتوان گفت که این مردان بزرگ، هنگام برقراری حکومت جهانی از فرماندهان و استانداران و رهبران حضرتش در نقاط مختلفی از جهان می باشند. در روایتی از امام صادق علیه السّلام آمده است که : ... این یاران پرچمداران و حاکمان بر مردم در زمین از جانب خدا هستند (بحار الانوار، ج52، ص436)
در روایات آمده که تعدادی از اصحاب حضرت زن هستند. در حدیثی آمده است که مفضل می گوید به امام صادق علیه السّلام عرض کردم که این بانوان برای چه در کنار حضرت مهدی (عج) هستند؟ ایشان فرمودند: اینها مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران جنگی پرستاری می کنند چنانکه زنان در زمان پیامبر اسلام همراه آن حضرت در جنگها این کارها را به عهده می گرفتند. (اثباة الهداة، ج 7، ص 150)
سوال:
در کتابی خواندم که نام یاران امام زمان را امام علی پیش بینی فرموده اند آیا صحت دارد و اگر این طور است نام بعضی از این یاران با سعادت ر ا ذکر فرمایید
پاسخ:
آری چنین چیزی صحت دارد و در خطبةالبیان حضرت امیرالمومنین اسامی آنان ذکر شده است که در ادامه نام آنان را می آوریم:
*(عدد داخل پرانتز تعداد این نام است)
به ترتیب حروف الفبا:
ابان
ابراهیم (7)
احمد(12)
ایوب
بشر (2)
بکیر
تغلب
تکیّه
جابر (3)
جبرئیل
جبیر
جعفر (9)
جمیل(2)
حجر
حذیفه
حسن(7)
حسین (6)
حصین
حعفر (3)
حفص
حمدان
حمزه (3)
حوقل
حویش
خالد (2)
داود (5)
دراج
ریان
زکریا
زید
سبا
سعد (2)
سعدان
سعید (2)
سمیع
سوید
سهیل
شبیب
شبیل
شعیب (2) [احتمالاً]
شیبان (4)
صادق
صالح (4)
صبیج
صدقه
صلیب
ضابط
طالوت
طاهر (3)
طلیق
طیّب
ظافر
عاصم
عالم
عامر (4)
عباس
عبدالرحمن (5)
عبدالسلام
عبدالعزیز
عبدالغفور
عبدالقدوس
عبدالقدیم
عبدالله(11)
عبدالمطلب
عبدالوارث (2)
عبدالوهاب
عبدون
عبیدالله(2)
عتاب
عجلان
عزیز
عقیل
علوان (2)
علی (14)
عمار
عمر (6)
عمران
عمرو (3)
عمیر (2)
عون (2)
عیسی (2)
غربان
غیاث
فارس
فاضل
فالح
فرج
فضیل
فلاح
فلیح
فهد (3)
قادم
قاسم(3)
قبضه
کثیر (2)
کعب
کلثوم
کلیب
کوثر
کوش
لقمان
لیث (2)
مالک (6)
مبارک
مجاهد
مجمع
محارب
محروز
محسن
محمد (22)
مرایی
مروان
مسنون
مطر
معشر
معمر
مقداد
ملاعب (2)
منبه
موسی(2)
مومی
مهاجر (2)
میمون
ناجیه
ناصر
نصیر (2)
نعیم
نوح (2)
نهراش
نهروش
واصل
هارون (5)
هلال (2)
هواشب
هود (3)
یحیی (5)
یعقوب (2)
یوسف (2)
یونس (4)
سوال:
نام شهرهای یاران امام زمان که در خطبه البیان آمده را ذکر فرمایید
پاسخ:
در یکی از خطبه هایی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در بصره ایراد فرمودند (که به خطبة البیان مشهور است) نام و مناطقی که یاران حضرت از آنجا بر می خیزند ذکر شده است (در این حدیث و احادیث متعدد تعداد آنها به عدد اصحاب بدر 313 تن ذکر شده است.)
به جهت اختصار فقط به بیان نام مناطق و تعداد هر یک اشاره می کنیم؛ این تذکر لازم است که برخی از شهرها شاید امروزه به این اسم نباشند؛ برای تحقیق بیشتر باید نام کنونی آنها را پیدا نمود:
-1 بصره (2 نفر)
-2 قاشان (کاشان) (2 نفر)
-3 مهجمه (3)
-4 سند (1)
-5 حجر(2)
-6 کوره (1)
-7 شیراز (1)
-8 سعداوه (3)
-9 زین (3)
-10 حمیر (2)
-11 شیران (4)
-12 عقر (1)
-13 منصوریه (2)
-14 سیراف (4)
-15 خونخ (2)
-16 مثقه (1)
-17 سنن (2)
18- هو یقین (3)
19- زناط (1)
20- عمّان (6)
21- عاره (1)
22- ضغار (2)
23- کرمان (1)
24- صنعا (4)
25- عدن (2)
26- لونجه (1)
27- ممد (2)
28- طائف (3)
29- هجر (1)
30- خط (2)
31- جزیره اوال که بحرین است (5)
32- کبش (1)
33- جدا (1)
34- مکه (4)
35- مدینه (10)
36- کوفه (4)
37- مرو (1)
38- نیشابور (2)
39- سمرقند (2)
40- کازرون (3)
41- اسوس (2)
42- دستر (2)
43- ضیف (2)
44- طائف یمن (1)
45- مرقون (2)
46- بروعه (3)
47- عسکر (2)
48- واسط (1)
49- زوراء (3)
50- سرّمن رأی (سامراء) (2)
51- سهم (1)
52- سیلان (3)
53- کرخا بغداد (1)
54- نوبه (2)
55- قزوین (8)
56- بلخ (1)
57- مداغه (1)
58- قم (1)
59- طالقان (24) [با اختلاف نظری که در محل طالقان است.]
60- سحار (2)
61- شرخیس (2)
62- انبار (1)
63- قادسیه (1)
64- دورق (1)
65- حبشه (6)
66- موصل (2)
67- بلقا (1)
68- نصیبین (2)
69- سنجار (1)
70- خراسان (2)
71- ارمنیه (2)
72- اصفهان (1)
73- وهان (1)
74- ری (1)
75- دنیا (1)
76- هراش (1)
77- سلماس (1)
78- بلقیس (1)
79- کرد (1)
80- حبش (1)
81- خلاط (2)
82- شوبا (1)
83- بیضا (2)
84- ضیعه (3)
85- اوس (1)
86- انطاکیه (1)
87- حلب (2)
88- حمص (1)
89- دمشق (2)
90- رملیه (2)
91- بیت المقدس (3)
92- عسقلان (5)
93- عنزه (1)
94- عکه (2)
95- عرفه (1)
96- طبریه (1)
97- بلسان (1)
98- قسطاط (از شهر فرعون) (4)
99- بالس (1)
100- اسکندریه (4)
101- کوه لکام (5)
102- ساده (3)
103- افرنج (2)
104- یمامه (2)
105- معاده (14)
106- موطه (1)
107- عبادان (10)
108- یمن (14)
109- دشت مصر (2)
110- دشت عقیل (3)
111- دشت اغیر (1)
112- دشت شینبان (1)
113- تمیم (1)
114- دشت قسین (1)
115- بدو کلاب (1)
116- زا موالیان اهل بیت (3)
117- از موالیان پیامبران (4)
118- از غلامان (2)
119- حلّه (2)
120- کربلا (3)
121- نجف (2)
122- 6 نفر هم از ابدال هستند
این مطالب از صفحات 201 تا 204 کتاب الزام الناصب، نقل شده است
واقعا لذت بردم وقتی این سوالا رو خوندم و تونستم واستون جدا کنم و بفرستم...بچه ها نامردی نکنین و منم دعا کنید امشب...ان الله لا یحب النامردا...!!!این مطلب رو همیشه تو ذهن داشته باشید...
یاعلی مدد
سلام...میلاد 3 دسته گل یاس ...حسین سجاد و عباس به همتون تبریک و شاد باش...
میلاد اشک مبارک
...و چون اباالفضل به احترام عطش برادر که ولیّ او بود, عطشناک بر خاک افتاد, عشق او در دل بیگانه و آشنا زبانه کشید و از عصر عاشورا تا هماره تاریخ هر که نام او را شنید, واله و شیدای جوانمردی او شد
امروز شاخه به شاخه درختان باغ ابدی نیایش شکوفه خواهند زد و مردی قدم بر عرصه گیتی خواهد نهاد که شامگه سجده را به سپیده تسبیح گره می زند و با زبان باران سخن می گوید. مردی که کلمات ملکوتی اش عرض را به تصویر می کشند. چشم و چراغ عابدان می آید تا زین پس نوری از مهری که بر آن سجده می کند، بتراود که جهانیان را مست کند و او «الهی عظم الذنب من عبدک فالیحسن العفو من عندک » را بسراید. مردی که شب های مناجات را روشنی می بخشد و صبح و ملکوت با قنوت دست هایش آغاز شود.
و سجاد می آید تا همه نیایش و تمامیت ذکر را سلام گوید و ترانه بی بدیلش در ذکر فرشتگان بپیچد. سجاد می آید تا سجده های عرفانی عشق را در فصل نور آغاز کند و نماز معنا شود و نیاز با قافله ناز همراه! وارث نافله های شبانه زهرا می آید تا از صحیفه تا ملکوت پلی بزند و فاصله ها را کوتاه کند. او که غزل غزل های سلیمان است و روح ذکر؛ او که خدای سجده های طولانی است و آفتاب بی بدیل نیاز و نماز؛ او که شناسنامه همه دعاهای دنیایی است؛ او که شکوه شعر است در قامت ملکوت و بهانه غزل برای ملائک!... می آید تا پیچیده در زنجیر، پیکر مطهرش را مهمان تازیانه ها کند و کربلا را تفسیر! می آید تا دلش را که تاریخ کربلاست با سکوتش که تفسیر فریاد است بهم پیوند زند. او که اندوه کربلا و شعر کربلاست می آید تا ملکوت عطر اشک بگیرد و خدا فخر کند بر این همه چین و پینه زانوها!
تو عشق سیالی ای زینت همه عبادت ها و اندوه با تو بوی ذکر گرفت و بارانی از کلمات و بارانی از تمنا و نیاز و عشق به جهانیان نازل شد. تو دشت صحیفه را با شبنم چشمانت آبیاری کردی تا اشک، مقدس ترین هدیه چشم ها، معنایی تازه بگیرد. بالهای سبز جبرئیل سایبان آسمان خانه ولایت می شود و مدینه امروز آهنگ رقصیدن دارد، آهنگ پرواز چرا که سجاد می آید تا دعا را شکوهی دیگر بخشد و با کلمات بهاری از خنجره آبی تغزل، دری جاودانه به سوی ملکوت بگشاید و از پنجره اشراق نوری بیاید تا زمین را خندان کند و خدا را در لحظه لحظه هایش جاری کند.
زین پس زمزمه ملکوتی مناجات عشق در فضای مدینه جاری می شود و عشق تجسم می یابد. زین پس با شادترین و غمناک ترین لحظه های انس مهربانترین مهربانان جهان خوانده می شود و در محراب عشق، گلبانگ توحید آزادانه سروده می شود. زین پس کلمات مناجات از افلاک می گذرد و به حضرت دوست می رسد تا ادعیه زلال عشق رودی شود که در سپیده دمان جان عاشقان عبودیت جاری شود و سهمی هر چند اندک سایه روشن دلهای ما شود!
و تو می آیی که قامتت ارتفاع عبودیت است و چشم هایت لیلة القدر اشک و شهود و با تو می شود تمام کهکشانها را در نوردید با سجده خورشید! عطر کلماتت را که همه بهار است و خورشید و باران و ابر بر قلم جاری می سازم و با سر انگشتان دعایت عشق را هزار باره می نویسم که کلمات شرمسارند وبه خورشید اقتدا می کنم که طولانی ترین سجده اش را نثار آمدن تو می کند.
متبرک باد جان عاشقی آنگاه که کلمات از لبانت به سماع بر می خیزند و قدوم آسمانی ات در غریبانه ترین لحظه های زمان بر چشمان همیشه مشتاقمان باد. آمدنت بهاری باد!
(این مطالب مال قبل از مشهد رفنتنمه...دیدم قشنگه گذاشتمشون...التماس 2 آ)
سلام...احوال شما
...خوبین یا بهترین
...امیدوارم که همیشه شاد و خندون باشین...خب ...چن وقتی میشد ننوشته بودم
..خب دلم به نوشتن نمیرفت دیگه یا به قول خودمون اصلا حسسش نبود
...با تشکر از تمام کسایی که هر روز میگفتن به روز کن...خوشبختم که نمیگفتن آپ دیت!!!آخه این یه کلمه فرنگیه دیگه
...منم که می دونین زیاد با کلمات این فرنگیا رابطه خوبی ندارم...مخصوصا با این کلمه ok
....همتونم می دونین من از این کلمه خوشم نمیاد اما نمیدونم چرا بازم بعضیا هی میگنok..!
بچه ها من این قالبو خیلیییییی دوست دارم چون هم پاییزه
هم درخت
و هم قرمز
...کلا خیلی خوشم میاد از این قالب...اما بازم نظر شمام مهمه
...نا سلامتی قراره چن لحظه از وقتتونو اینجا بگذرونینا...پس نظراتون مهمه واسم...بگین لطفا...
مطلب بعدی اینکه حریم یاس عزیزم گفته بود که مطلبام خیلی طولانیه...راستش رفیقای عزیزم اولا که این مطلبا هیچکدوم از من نیست و اینا رو از جاهای مختلف که حتی بعضیاشو یادم نیست برمیدارم و از همین جام ازشون میخوام راضی باشن ....ثانیا اینکه مطلبایی که میذارم اینجا همشون گلچین شده هستن چون عقیده دارم کسی که میاد اینجا وقتش با ارزشه و نباید با اومدن اینجا هدر بره...پس سعی میکنم بهترین مطالبو بذارم....و بنابر این حتی اگه طولانی هم باشه به خوندنش می ارزه و البته مطالبیو که طولانین رو سعی کنید save کنید و بعدا بخونین...خلاصش اینکه این مطالبو اگه نخونین از دستتون رفته...!
راستیییییییی ماه رجبتون مبارک...ایشالله یا سالی این ماه رو با آقامون چشن بگیریم
...اعمال این ماه یادتون نره ها مخصوصا روزه...
بچه ها یه نکته دیگم بود که دیشب تو یه مجلسی بهش اشاره کردم...راجع به اظهارات اخیر عبدالکریم سروش...این آقا >حیف آقا< علنا به مبانی اعتقادی شیعیان (ولایت و امامت و مساله مهدویت) توهین کرده...امیدوارم کسایی که از ایشون حمایت می کردن حالا دیگه فهمیده باشن با چه آدمی طرف بودن...قضیه اکبر گنجی هم بود که میخواستم راجع بهش یه کم حرف بزنم که الان می بینم واقعا وقت من و شما ارزشش بالاتر از اینه که راجع به این آقا و امثال ایشون تلف بشه...
اینم یه نموره سیاسی بازی که من عاشقشم...البته به وقتش....
خب حالا یه مطلب دارم که خوندنش خالی از لطف نیست که هیچ کلیم لطف داره...بخونین:
زبان دیگر
سه روز پس از آنکه به دنیا آمدم، هنگامی که در گهواره
اطلسم خوابیده بودم و با حیرت و نگرانی به جهان تازه
گرداگردم نگاه می کردم،مادرم به دایه رو کرد و گفت
:حال بچه ام چگونه است؟ دایه در پاسخ گفت
:خوب است، بانو، من سه بار شیرش داده ام.تا کنون
نوزادی
به این خردی و به این شادی ای ندیده ام.و من به خشم آمدم
و فریاد زدم : دروغ است. مادر،بسترم سخت است و شیری
که نوشیده ام به دهانم تلخ می آید.مادر نفهمید و دایه نیز،
زیرا زبان من زبان جهانی بود که از آن آمده بودم
.در بیست و یکمین روز زندگیم هنگامی که مرا نامگذاری
می کردند،کشیش به مادرم گفت
:"
ای بانو خوشا به حالت که پسرت مسیحی به دنیا آمد."من در شگفت شدم و به کشیش گفتم: "پس مادر تو در بهشت
باید بد حال باشد،چون تو مسیحی به دنیا نیامدی
."اما کشیش هم زبان مرا نفهمید.پس از هفت ماه یک روز
فالگیر به من نگریست و به مادرم گفت
:"
پسرت مردی محتشم و رهبری بزرگ خواهد شد"ولی من فریاد زدم: این پیش گویی دروغ است،
چون که من موسیقی دان خواهم شد و چیزی به جز
موسیقی دان نخواهم شد.اما در آن سن هم زبان مرا
نفهمیدند و من در شگفتم
.حال سی وسه سال گذشته و در این مدت دایه ام و مادرم و
کشیش مرده اند ولی آن فالگیر هنوز زنده است
.دیروز او را نزدیک کلیسا دیدم.هنگامی که با هم سخن
می گفتیم : گفت
:"
من همیشه می دانستم که تو موسیقی دان می شوی حتیزمان کودکیت من آینده ات را پیش بینی کردم
."من سخنش را باور کردم،زیرا که من هم زبان آن جهان
دیگر را از یاد برده ام
.عجب.....
رفقا دعام کنیدا...مخصوصا یه مریض عزیزمو
یا علی مدد
سلام...دلم گرفته خیلی زیاد....نمی دونم چرا...شایدم میدونم....از خیلی چیزا و خیلی کسا...خلاصه اینکه روزای بدیو دارم میگذرونم...دعا کنید زودتر تموم شه..
...ولادت مادر مهربون هممون، حضرت زهرا رو به همتون از صمیم قلب تبریک میگم...به قول حاج محمود کریمی خانم چقدر مهربونه که نذاشت یه کم تو ناراحتیه شهادتش بمونیم و به این زودی میلادشون اومد
...میخوام همینجا روز مادر رو به همه مادرای خوب و نازنین و دوست داشتنی مخصوصا مادر خوبم و روز زن رو به همه خواهر های دنیا و مخصوصا خواهر مهربونم تبریک بگم...ایشالله که همیشه شاد و سلامت و سر زنده باشن...این روز عزیز رو به همه دختر خانوم های پاکدامن و خوب و مهربون!!!! ایرانی هم تبریک می گم و واسشون آرزوی سلامتی دارم
همیشه گفتم دوست داشتن بدون معرفت ارزش زیادی نداره...پس یه کم بیاین تا با مادرمون حضرت زهرا بیشتر آشنا بشیم...:((برگرفته از سایت آهل بیت))
پرتوى از سیره و سیماى فاطمه زهرا(علیها السلام)
حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، دختر گرامى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و خدیجه کبرى، چهارمین دختر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) است
.القاب حضرتش: زهرا، صدّیقه، طاهره، مبارکة، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدثَّه و بتول مىباشد
.بیشتر مورّخان شیعه و سنّى، ولادت با سعادت آن حضرت را در بیستم جمادىالثّانى سال پنجم بعثت در مکّه مکرّمه مىدانند
.برخى سال سوم و برخى سال دوم بعثت را ذکر کرده اند
.یک مورّخ و محدّث سنّى، ولادت آن بانو را در سال اوّل بعثت دانسته است
.بدیهى است روشن ساختن زاد روز یا سالروز درگذشت شخصیّت هاى بزرگ تاریخ هرچند که از نظر تاریخى و تحقیقى باارزش و قابل بحث است، امّا از نظر تحلیل شخصیّت چندان مهم به نظر نمىرسد
.آنچه مهّم و سرنوشت ساز است نقش آنان در سرنوشت انسان و تاریخ مىباشد
.پرورش زهرا(علیها السلام) در کنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوّت بود; خانه اى که محلّ نزول وحى و آیه هاى قرآن است
.آنجا که نخستین گروه از مسلمانان به یکتایى خدا ایمان آوردند و بر ایمان خویش استوار ماندند
.آن سالها در سراسر عربستان و همه جهان، این تنها خانه اى بود که چنین بانگى از آن برمىخاست: اللّه اکبر
.و زهرا تنها دختر خردسال مکّه بود که چنین جنب و جوشى را در کنار خود مىدید
.او در خانه تنها بود و دوران خردسالى را به تنهایى مىگذراند
.دو خواهرش رقیّه و کلثوم چند سال از او بزرگتر بودند
.شاید راز این تنهایى هم یکى این بوده است که باید از دوران کودکى همه توجّه وى به ریاضت هاى جسمانى و آموزشهاى روحانى معطوف گردد
.حضرت زهرا(علیها السلام) بعد از ازدواج با امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، به عنوان بانویى نمونه بر تارک قرون و اعصار درخشید
.دختر پیامبر همچنان که در زندگى زناشویى نمونه بود، در اطاعت پروردگار نیز نمونه بود
.هنگامى که از کارهاى خانه فراغت مىیافت به عبادت مىپرداخت، به نماز، دعا، تضرّع به درگاه خدا و دعا براى دیگران
.امام صادق(علیه السلام) از اجداد خویش از حسن بن على(علیه السلام) روایت کرده است که : مادرم شبه هاى جمعه را تا بامداد در محراب عبادت مىایستاد و چون دست به دعا برمىداشت مردان و زنان باایمان را دعا مىکرد، امّا درباره خود چیزى نمىگفت
.روزى بدو گفتم: مادر! چرا براى خود نیز مانند دیگران دعاى خیر نمىکنى؟ گفت: فرزندم! همسایه مقدّم است
.تسبیح هایى که به نام تسبیحات فاطمه(علیها السلام) شهرت یافته و در کتابهاى معتبر شیعه و سنّى و دیگر اسناد، روایت شده نزد همه معروف است
.فاطمه(علیها السلام) تا وقتى که رسول خدا از دنیا نرفته بود، سختى ها و تلخى ها زندگى را با دیدن سیماى تابناک پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر خود هموار مىنمود، ملاقات پدر تمام رنجها را از خاطرش مىزدود و به او آرامش و قدرت مىبخشید
.امّا مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حقّ، و بالاتر از همه دگرگونیهایى که پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ به فاصله اى اندک ـ در سنّت مسلمانى پدید آمد، روح و سپس جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت
.چنان که تاریخ نشان مىدهد، او پیش از مرگ پدرش بیمارى جسمى نداشته است
.داستان آنان را که به در خانه او آمدند و مىخواستند خانه را با هر کس که درون آن است آتش زنند شنیده اید
.خود این پیشامد، به تنهایى براى آزردن او بس است، چه رسد که رویدادهاى دیگر هم بدان افزوده شود
.دختر پیغمبر، نالان در بستر افتاد
.زنان مهاجر و انصار نزد او گرد آمدند
.آن بانوى دو جهان، خطبه اى بلیغ در جمع آن زنان بیان فرمود که با نقل بخشى کوتاه از آن، گوشه اى از دردِ دین و سوز و گداز مکتبى زهرا(علیها السلام) و شِکْوه او از مردم فرصت طلب و غاصبان ولایت را درمىیابید
.از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بىدرد ندانى که چه دردى است!"به خدا سوگند، اگر پاى در میان مىنهادند، و على را بر کارى که پیغمبر به عهده او نهاد، مىگذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست مىبُرد، و حقّ هر یک را بدو مىسپرد... شگفتا! روزگار چه بوالعجب ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکى پس از دیگرى برون مىآرد
.راستى مردان شما چرا چنین کردند؟ و چه عذرى آوردند؟ دوست نمایانى غدّار، در حقّ دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکارى خویش گرفتار
.سر را گذاشته و به دُم چسبیدند! پى عامى رفتند و از عالم نپرسیدند! نفرین بر مردمى نادان که تبهکارند و تبهکارى خود را نیکوکارى مىپندارند!"سرانجام، دختر پیغمبر، دنیا را به دنیا طلبان گذاشت و به لقاى پروردگارش شتافت
.فاطمه را شبانه دفن کردند و على(علیه السلام) او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود، و او این گونه مظلوم و شهید از دنیا رفت
.در تاریخ شهادت آن بانوى بزرگ نیز محدّثان اقوال گوناگونى دارند که مشهورتر از همه، سیزده جمادى الاولى سال یازده هجرى و دیگرى سوم جمادى الثّانى همان سال است
دانش اندوزى فاطمه(علیها السلام
)فاطمه(علیها السلام) از همان آغاز، دانش را از سرچشمه وحى فرا گرفت
.آنچه را از اسرار و دانش ها، پدر براى او باز مىگفت، على(علیه السلام) مىنوشت و فاطمه آنها را گرد مىآورد که کتابى به نام مصحف فاطمه شد
..آموزش دیگران
فاطمه زهرا(علیها السلام) با بیان احکام و معارف اسلام، زنان را به وظایفشان آشنا مىساخت
.فضّه خدمتگزار فاطمه(علیها السلام)، که از شاگردان و پرورش یافتگان مکتب اوست در مدّت بیست سال جز با آیات قرآن سخنى نگفت و هر گاه قصد بیان مطلبى را داشت با آیه اى متناسب از قرآن، منظور خویش را بیان م?کرد
.فاطمه(علیها السلام) نه تنها از فراگرفتن دانش خسته نمىشد، بلکه در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانى برخوردار بود
.روزى زنى نزد او آمد و گفت: مادرى پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهى کرده و مرا فرستاده تا از شما مسأله اى بپرسم
.زهرا(علیها السلام) سؤال او را پاسخ فرمود
.زن براى بار دوم و سوم آمد و مسأله پرسید و پاسخ شنید، این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوى بزرگوار، سؤال وى را پاسخ فرمود
.زن از رفت و آمدهاى پى در پى شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمىاندازم
.فاطمه(علیها السلام) فرمود: باز هم بیا و سؤالهایت را بپرس، تو هر قدر سؤال کنى من ناراحت نمىشوم، زیرا از پدرم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)شنیدم که فرمود: روز قیامت علماى پیرو ما محشور مىشوند و به آنها به اندازه دانششان خلعت هاى گرانبها عطا مىگردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاشى است که براى ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند
.عبادت فاطمه(علیها السلام
)حضرت زهرا(علیها السلام) بخشى از شب را به عبادت مشغول مىشد
.آن قدر نمازهاى شب او طولانى مىشد و بر روى پاهایش مىایستاد که پایش ورم مىکرد
.حسن بصرى متوفّاى 110 هجرى گوید: هیچ کس در میان امّت از نظر زهد و عبادت و پارسایى از فاطمه(علیها السلام)والاتر نبود.
.
گردن بند با برکت
روزى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در مسجد نشسته بود و اصحاب به دورش حلقه زده بودند
.پیر مردى با لباسهاى ژولیده و حالتى رقّت بار از راه رسید، ضعف و پیرى توان را از او ربوده بود، پیامبر به سویش رفت و جویاى حالش شد
.آن مرد پاسخ داد: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، فقیرى پریشان حالم، گرسنه ام مرا طعام ده، برهنه هستم مرا بپوشان، بینوایم گرهى از کارم بگشا
.پیامبر فرمود: اکنون چیزى ندارم ولى "راهنماى خیر چون انجام دهنده آن است." سپس او را به منزل فاطمه(علیها السلام) راهنمایى کرد
.پیرمرد فاصله کوتاه مسجد و خانه فاطمه(علیها السلام) را طى کرد و دردش را براى او گفت
.زهرا(علیها السلام) فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزى نداریم، سپس گردن بندى را که دختر حمزةبن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد و فرمود: این را بفروش ان شاءالله به خواسته ات برسى
.مرد بینوا گردن بند را گرفت و به مسجد آمد
.پیامبر همچنان در میان اصحاب نشسته بود
.عرض کرد: اى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، فاطمه(علیها السلام) این گردن بند را به من احسان نمود تا آن را بفروشم و به مصرف نیازمندىام برسانم
.پیامبر گریست
.عمّار یاسر عرض کرد: یا رسول الله! آیا اجازه مىدهى من این گردن بند را بخرم؟ پیامبر فرمود: هر کس خریدارش باشد خدا او را عذاب ننماید
.عمّار یاسر از اعرابى پرسید: گردن بند را چند مىفروشى؟ مرد بینوا گفت: به غذایى از نان و گوشت که سیرم کند، لباسى که تنم را بپوشاند و یک دینار خرجى راه که مرا به خانه ام برساند
.عمّار پاسخ داد: من این گردن بند را به بیست دینار طلا و غذا و لباسى و مرکبى از تو خریدم
.عمّار مرد را به خانه برد و او را سیر کرد، لباسى را به او پوشاند، او را بر مرکبى سوار کرد و بیست دینار طلا هم به او داد، آن گاه گردن بند را با مُشک خوشبو ساخت و در پارچه اى پیچید و به غلام خود گفت: این را به رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)تقدیم کن، خودت را هم به او بخشیدم
.پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز غلام و گردن بند را به فاطمه بخشید
.غلام نزد فاطمه آمد
.آن حضرت گردن بند را گرفت و به غلام فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم
.غلام خندید
.فاطمه(علیها السلام) راز خنده اش را پرسید
.پاسخ داد: اى دختر پیامبر! برکت این گردن بند مرا به خنده آورد که گرسنه اى را سیر کرد، برهنه اى را پوشاند، فقیرى را غنى نمود، پیاده اى را سوار نمود، بنده اى را آزاد کرد و عاقبت هم به سوى صاحب خود برگشت
.چند حدیث از حضرت زهرا ( س)
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): هذا جَبْرَئیلُ(علیه السلام)یُخْبِرُنى: إِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ، مَنْ أَحَبَّ عَلِیًّا فى حَیاتى وَ بَعْدَ وَفاتى
."فاطمه(علیها السلام) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل(علیه السلام)است که مرا خبر مىدهد: همانا خوشبخت، تمام خوشبخت و خوشبخت واقعى، کسى است که على را، در زندگىام و پس از مرگم، دوست داشته باشد
.**************
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: دَخَلْتُ عَلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) فَبَسَطَ ثَوْبًا وَ قالَ لی: إِجْلِسی عَلَیْهِ، ثُمَّ دَخَلَ الْحَسَنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَها، ثُمَّ دَخَلَ الحُسَیْنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُما، ثُمَّ دَخَلَ عَلِىٌّ(علیه السلام) فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُمْ، ثُمَّ أَخَذَ بِمَجامِعِ الثَّوْبِ فَضَمَّهُ عَلَیْنا ثُمَّ قالَ: أَلّلهُمَّ هُمْ مِنّى وَ أَنَا مِنْهُمْ أَلّلهُمَّ ارْضِ عَنْهُمْ کَما أَنّى عَنْهُمْ راض
."بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین، در این وقت حسن(علیه السلام) آمد، فرمود: نزد مادرت بنشین، بعداً حسین(علیه السلام)آمد. فرمود: با اینها بنشین. پس على(علیه السلام)آمد. فرمود: تو نیز با اینان بنشین، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت. فرمود: خدایا! اینها از من اند و من از اینهایم، خدایا! از اینان راضى باش، همان طور که من از اینها راضى ام
. **************عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: کانَ النَّبِىُّ إِذا دَخَلَ الْمَسْجِدَ یَقُول: "بِسْمِ اللّهِ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ اغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ رَحْمَتِکَ
".وَ إِذا خـَرَجَ یَقـُولُ: "بِسْـم اللّـهِ، أَللّهُمَّ صَـلِّ عَلى مُحَمَّد وَاغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ فَضْلِکَ
".فاطمه(علیها السلام) فرموده است: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) چون داخل مسجد مىشد مىفرمود: "به نام خدا، خدایا بر محمّد درود فرست و گناهانم را بیامرز و درهاى رحمتت را برایم باز کن!" و چون خارج مىشد مىفرمود: "به نام خدا، خدایا بر محمّد درود بفرست و گناهانم را بیامرز و درهاى بخششت را برایم باز کن.
مادر
0000000777770000000777770000000
0000077777777700077777777700000
0000777777777770777777777770000
0000777777777777777777777770000
0000777777777777777777777770000
0000077777777777777777777700000
0000007777777777777777777000000
0000000077777777777777700000000
0000000000777777777770000000000
0000000000000777770000000000000
0000000000000007000000000000000
اینم تقدیم به همه مادرای گل
یاعلی مدد
سلام...شهادت خانم زهرا (س) رو بازم تسلیت میگم...
بچه ها امتحانای منم تموم شد...ترو خدا دعا کنید نمره ها خوب بشن
...بابا این استادا خیلییییی نامردن
...حاظرم قسم بخورم نصفیشون اصلا برگه رو صحیح نمیکنن
...بابا درسیو که مطمئن بودم 17 یا 18 میشم داده بهم
10!!!!!!!اونم چه درسی...تنظیم خانواده
!
بیخیال...این دردا رو به کی باید گفت خدا میدونه!!!!
این شعر قشنگ رو به مناسبت این ایام درد آلود به همتون تقدیم میکنم...دعام کنید
شهر پیغمبر پر از بیداد شد
نخل ها بر سینه و سر می زدند
چشم جبریل امین مبهوت بود
کینه توزی را عجب آموختند
آن در و دیوار گلگون گشت ،وای
ضرب سیلی دیده ای را تار کرد
باغلاف تیغ ،بازویی شکست
روی مه را ،جوهر نیلی زدند
درب بیت وحی را افروختند
از دل زهرا(س) برون شد بوی عود
میخ در ، پهلوی محسن را درید
تیغ را قنفذ به عالم تاب داد
بس نیام و تیغ در رقص آمدند
*
*
*
کیست زهرا(س)؟آسمانی در سجود
عادیان زین سو و آن سو آمدند
دست حق (ع) در بیعت زنجیــر شد
گنبد نیلی ، گریبـــــــــــــان چاک زد
فاطمه (س)یعنی زدن در کوچه ها
چشم عالم لب لب از الماس شد
عالمی خاموش و بی مهتاب گشت
عرش حق هم زین جفا در هوش شد
*
*
*
(
کیست زهرا(س)؟ یکَه یار مرتضی(ع(
هم زِرِه هم ذوالفقـــــــــار مرتضی(عآه زهرا(س) ، نعره های حیدر (ع)است
روضه رضوان به زیــــــــــر پای اوست
چشم عین الله (ع) گریان امشب است
گفت حیدر(ع) ای تمام جان من
قــامتم را ای وجودت قائـــمه
(کلَِمینی کلَِمینی فاطمه(س
فاطمه(س)چشمان خود را باز کرد
دست حیدر(ع) را گرفت آن نازنین
هرچه گویی من اطاعت می کنم
فاطمه(س) گردد بلاگردان تو
گرچه می دانی تو نیت های من
غسل ده ،من را به زیر پیرهن
ای امیرالمومنینم ،بوتراب(ع
)جان فدایت ، ای پناه عالمین
یاعلی(ع) پیش
حسینم (ع) وقت خوابچادری پنهان درون خانه کن
جان زهرایت(س) ،علی(ع) جان ،جای من
یاعلی(ع) شب بر سر قبرم بمان
گفت و گفت و دیدگان بر هم گذاشت
چاره ساز عالمی بیچاره شد
یاس گلگون علی (ع) چون جان سپرد
شاپرکهاییم و خاکستر شدیم
جای سیلی تا ابد بر روی ماست
ردَ خون سینه ات بر جاده است
آه مادر، کودکانت خسته اند
ای که "عجَِل " گفتی و مرگت رسید
یا علی مدد